متخصص اعصاب و روان گفت: ریشه اصلی خیانت زوجین به یکدیگر از بی توجهی به دستورات دین اسلام در خصوص زندگی زناشویی نشأت می گیرد و به طور قطع در صورت توجه و رعایت آموزه های دینی خیانتی پدیدار نخواهد شد.
دکتر فربد فدایی در خصوص مهم ترین علل خیانت افزود: نقص در رشد اخلاقی افراد با زیر پا گذاشتن موازین اخلاقی و دینی، برخی نابسامانی های روانی نظیر مبتلایان به شخصیت مرزی که در مرز بین روان نژندی و روان پریشی هستند و همچنین مبتلایان به شخصیت های ضد اجتماعی نشانه های خیانت و بی وفایی به همسر نیز دیده می شود.
مدیرگروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ادامه داد: در مبتلایان به نابسامانی خلقی دو قطبی نیز در زمان شیدایی امکان خیانت به همسر به عنوان یکی از نشانه های بیماری وجود دارد.
وی افزود: نقص در رشد شخصیت از نائل شدن افراد به مرحله شکل گیری مرکز اخلاقیات و وجدانیت جلوگیری می کند و متأسفانه به خیانت دامن می زند.
عضو هیئت مدیره انجمن روانپزشکان ایران شخصیت افراد را به سه گروه تقسیم کرد و گفت: نهاد (مرکز غرایز است)- من (بخش منطقی شخصیت را تشکیل می دهد) و همچنین فرامن (جایگاه اخلاقیات و وجدان است)، فرامن از 3سالگی شروع به شکل گیری می کند اما رشد آن مستلزم وجود نمونه های اخلاقی مناسب در خانواده است که بایدها و نبایدها را باید از طریق تأیید، تشویق، تکذیب و یا تنبیه به کودک بیاموزند.
وی در این خصوص با اشاره به این که پدر در این مورد نقش عمده تری دارد در عین حال ادامه داد:حال در صورت عدم حضور پدر در محیط خانواده و یا ضعف اخلاقی پدر، کودک از همانند سازی مناسب محروم می ماند و در نتیجه اخلاقیات در او رشد نمی کند و بعدها نیز انسان های دیگر را نه به عنوان هدف بلکه به عنوان ابزار و وسیله مورد استفاده قرار می دهند و این ویژگی در مردان و زنانی که به همسر خود خیانت می کنند به روشنی دیده می شود.
منبع: شفاآنلاین
مشکل اساسی آنجاست که زنان ، نیاز مردان را (چون جنبه مادی آن پررنگ تر است) پست و کثیف انگاشته و با تحقیر از آن یاد میکنند و نیاز خود را (چون وصف غیرمادی و عاطفی بر آن صادق است) نیاز واقعی انسان دانسته و محترم میدانند. مردان نیز متقابلاً نیازهای زنانه را اسیر عواطف پیش پا افتاده و محقر دانسته و اجابت نیازهای خود را اولویت اصلی میدانند. همین نگرش اغراق آمیز و بعضاً تحقیرآمیز به نیازهای طرف دیگر باعث سرخوردگی درون خانوادگی و نهایتاً جلب زن به محبت ، و مرد به منابع جنسی ، خارج از محیط خانه میشود.
نکته قابل توجه در مبحث زناشویی آن است که طرفین بدانند ارضای نیازهای کدام طرف از نظر زمانی (فارغ از میزان اهمیت آن) در اولویت قرار دارد. آنچه مشخص است آن است که قدرت نیاز جنسی موجود مذکر به جهت تفاوت در خلقت ، نسبت به نیاز جنسی مونث بسیار شدید و تاثیر گذارتر است و ساختار آن به گونه ای است که باید منظماً بصورت مادی تخلیه گردد تا آرامش به موجود مرد بازگردد. تاخیر در این تخلیه بر هورمونهای عصبی تاثیر منفی گذاشته و علاوه بر آثار منفی مادی ، آثار روانی هم در پی دارد. صفحات حوادث گویای آثار همین فشار غیر قابل کنترل جسمی و روانی است که در کنار قید و بندهای ضعیف فاجعه آفرین میشود. درحالی که ارضای نیازهای اصلی زنان اعم از جلب مهر و توجه ، ماهیت لحظه ای و آنی نداشته و در طول زمان و به تدریج با رفتار و اعمال شایسته و مناسب همسر قابل تحقق است.
بی توجهی به همین تفاوت اصولی ریشه اصلی اکثر خیانت هاست...