رييس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس پنجم كه ضمن مسووليت بخش بينالملل قوه قضاييه، رياست مركز تحقيقات فيزيك نظري و رياضيات را برعهده دارد، در پاسخ به كساني كه معتقدند صداي منيتها و سهمخواهيها از جريان اصولگرا در حال بلند شدن است، گفت:« من به هيچ وجه فكر نميكنم كه احزاب جريان اصولگرا مطالبه سهمخواهي داشته باشد. منتها بايد هنرمندي خود را در كار منسجمتر بروز دهد. يكي از خصوصيات گروههاي پيروز اين است كه وقتي پيروز ميشوند با هم اختلاف پيدا ميكنند و گروههايي كه شكست ميخورند به هم نزديك ميشوند. گروههاي اصولگرا در حال حاضر يك پيروزي تاريخي در صحنه سياسي ايران به دست آوردهاند و هيچوقت جناح اصولگرا بر عرصه اجرايي كشور اينگونه مسلط نبوده است. در كل سيستم اجرايي ما هميشه تقسيمبندي بين نيروها مساوي بوده است و بخش اجرايي عمدتا تحت سيطره جناح اصلاحطلب و يا جناح راديكال سابق بود و يا حداكثر از هر دو گروه حضور داشتند. مثلا استراتژي هاشمي و موسوي اين بود كه در انتخاب مديران اجرايي خود از دو جناح نيرو انتخاب كنند و تا آنجا كه ميتوانند تعداد اين نيروها مساوي باشد و اين براي اولين بار است كه اصولگرايان كل جريان اجرايي كشور را در دست دارند و در مجلس هفتم نيز اكثريتند.»
وی در پاسخ به اين سوال كه آيا اصولگرايان شكرانه این پيروزي را به نحو احسن انجام دادهاند يا نه؟ گفت:« به نظر من جريان اصولگرا به نحو احسن از اين فرصت طلايي به وجود آمده استفاده نكرده است و مغرور شده است. چون پيروز شدهايم مغرور شدهايم. ما موقعي ميتوانيم از اين فرصت به نحو احسن استفاده كنيم كه همه نيروها را با هم تلفيق كنيم. از دعواها دست برداريم و با هم بنشينيم و در مورد مسائل كشور راهحل مناسب پيدا كنيم و دست به دست هم آن را اجرايي كنيم.»
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا به نظر شما اصولگرايان بايد در آينده گرد اشخاص حقيقي وحدت كنند يا مكانيزم ديگري در پيش بگيرند؟ گفت:« اصولگرايان در درجه اول قبل از توجه به مساله اشخاص بايد چارچوب حزبي خود را بازسازي كنند. به نظر من بهتر است كه تمام اصولگرايان احزاب مختلف يك كاسه شوند و ما يك حزب سياسي جامع براي جريان اصولگرا ايجاد كنيم. بايد اصولگرايان تبديل به يك حزب شوند كه داراي چارچوب شفاف است و داراي روش تصميمگيري دموكراتيك باشند.»
محمد جواد لاريجاني در بخش ديگر صبحتهاي خود گفت:« بايد بدانيم كه كار حزبي و تشكيلاتي سياسي، كار ضروري و مقدسي است كه براي آينده سياسي كشور ضروري است. در داخل حزب نيروهاي با سابقه ميتوانند نيروهاي جوانتر را تعليم دهند؛ چراكه نيروهاي جوان براي مدتها در داخل حزب تعليم ميبينند كه چگونه با پديدههاي سياسي روبهرو شوند و چگونه مسائل را تحليل كنند اين نيروها تربيت ميشوند براي آينده و اين يك كار ضروري است. البته افراد شخيص ميتوانند پرچمداراين كار باشند ولي در حال حاضر شخص خيلي مهم نيست ما نبايد احزاب را تبديل به كيش شخصيت كنيم، احزاب نبايد زيرسايه و حول يك فرد قرار بگيرند، احزاب بايد ساختار مستقل از شخص داشته باشند و دبيركل و رييس انتخاب كنند واگر ديدند دبيركل خوب كار نميكند آن را عوض كنند. ما بايد ساختار را از پايين به وجود بياوريم نه از بالا؛ من به همه احزابي كه در زير چتر اصول گرايي هستند توصيه قوي مي كنم كه هرچه زودتر اين احزاب يك كاسه شوند و پايهگذار يك حزب تمام عيار سياسي و اسلامي برمبناي اصول گرايي گردند.»
وي درمورد ديدگاهش در ارتباط با حزب جمهوري اسلامي گفت:« اين حزب حزب بسيار خوبي بود از نظر چارچوب ولي چون اوايل انقلاب بود سازماندهي خيلي قوي نداشت و تنشهايي وجود داشت ولي اكنون بيش از دو دهه از اين مساله ميگذرد و ما تجربيات خوب و زيادي در اين ارتباط بدست آوردهايم، ما بايد يك حزب تمام عيار با ساختارهاي دقيق، دموكراتيك و شفاف ايجاد كنيم.»
وي در پاسخ به اين سوال كه چرا ما تاكنون حزب قوي را بعد از انقلاب در كشورمان نداشتهايم؟ گفت:« علت آن عقب ماندگي مدني ماست، ما بعد از انقلاب در ساختارهاي مدني پيشرفتهاي بزرگي كرديم نظام دموكراتيك كه اكنون در ايران است در كل منطقه خاورميانه بينظير است ولي ما در يك جا هنوزدر اين عرصه عقب ماندهايم و توسعه نيافتهايم و آن هم ظهور تشكيلات سياسي قوي و در چارچوب نظام اسلامي و قوانين كشور است.»